پژوهش حاضر با روش تحلیل انتقادی به بررسی دیدگاه « امین قضایی» در کتاب «ریشه های قرآن» پرداخته است. نتیجه بررسی روش شناسانه کتاب مذکور حاکی از این است که نویسنده در تبیین دیدگاه خود متاثر از آراء خاورشناسان تجدیدنظر طلب درباره اعتبار منابع اسلامی همچون «ونزبرو» و «لوکزنبرگ» است و دیدگاه «قضایی» هیچ یک از ویژگیهای یک نظریه علمی را ندارد و بر حدس و احتمال استوار است و مهمترین مشکل نظریه وی خروج از بستر تاریخ و اتکای صرف به تحلیلهای متنی بدون داشتن شرایط لازم است که این امر موجب ارائه تحلیلی تخیلی و دور از واقع شده است.